۱۳۸۹ فروردین ۶, جمعه

اشوزرتشت پیام آور پاکی و راستی

چو یک چندگاهی برآمد براین
درختی پدید آمد اندر زمین
از ایوان گشتاسب تا پیش کاخ
درختی گشن بیخ و بسیار شاخ
همه برگ او پند و بارش خرد
کسی کو چنان برخورد کی مرد؟
خجسته پی و نام او زردهشت
که اهریمن بدکنش را بکشت


اشوزرتشت پیامبر ایرانی بنا بر متون متاخر زرتشتیان در خورداد روز ( روز ششم ) از ماه فروردین 1768 سال پیش از میلاد زاده شد . فره ی ایزدی از ستارگان به آتشگاه خاندان فراهیم فرود آمد آنگاه این فره که نشان شاهی بر جهان بود و در واقع مشروعیتی از طرف خداوندگار به حساب می آمد به دغدو دختر فراهیم که با پوروشسب ازدواج کرده بود انتقال یافت و زرتشت تحت تاثیر آن فره به دنیا آمد .
آمده است هنگامی که وی زاده شد لبخند گشاده ای بر لب داشت . آنچه مسلم است این است که از گریه و مویه کردن هم در اوستا و هم در ادبیات پهلوی به عنوان نشانه های حضور اهریمن یاد شده است .
گروهی بر این گمان اند که نام اصلی اشوزرتشت ، سپنتمان به معنی سپید ترین بوده است و بعد از رسیدن به پیامبری نام زرتشت را که به معنی روشنایی زرین است بر خود نهاد . همچنین برخی واژه زرتشت را از دو واژه (زرث) به معنی زرد، زال و پیر و دیگری (اوشتر) که همان شتر است دانسته و به معنی دارنده شتر زرد یا شتر پیر ترجمه کرده اند این نام نیز با توجه به نام های آن زمان عجیب نیست زیرا همیشه اسامی کودکان یک اجتماع تابع حوادث ، آرزوها و خواسته های مردم آن اجتماع است . زرتشت زمانی پا به گیتی نهاد که دارندگان شتر و اسب ، ثروتمندان جامعه به شمار میرفتند و این یکی از آرزوهای هر پدر و مادری بود که بچه هایشان ثروتمند گردند .
میگویند اشوزرتشت در زمان لهراسب شاه کیانی در کنار رود درجی که به دریاچه ی چیچست می ریخت به دنیا آمده است درباره تعیین دقیق این زمان و مکان میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد


زمان زایش :
گروهی این زمان را هشت تا شش هزار سال پیش از میلاد مسیح به عقب برده و برخی آن را ششصد سال پیش از میلاد می دانند . شادروان ذبیح بهروز که مطالعه و کاوش بسیاری در این زمینه داشت بر این باور بود که پیدایش این اختلاف نظر زیاد در مورد زمان زرتشت به دلیل گفتارهای افسانه مانندی است که درباره نمودار شدن پادشاهان و دین آوران و ویرانی جهان در زمان قدیم و نسبت دادن آنها به زرتشت و جاماسب بود و برای این که آنها در زمان به خصوصی صدق کنند یا نکنند در قرون مختلف زمان زرتشت را گاهی جلوتر و گاهی به عقب تر از زمان واقعی آن کشیده اند .
آن شادروان با توجه به این که در تمام کتاب های تاریخ و نجوم تصریح شده که زرتشت رصد کرده و کبیسه را ایجاد نموده و همه تاریخ ها و حساب های نجومی قدیم تر را رسیدگی و تصحیح کرده است و با مطالعه روایات هماهنگی که در مورد زمان زرتشت در مأخذ ایرانی و غیر ایرانی به دست ما رسیده و همچنین با محاسبات دقیق نجومی به این آگاهی رسیده است که زایش اشوزرتشت روز خرداد و فروردین ماه سال 1768 پیش از میلاد مسیح بوده است . گروه دیگری از دانشمندان نیز زمان اشوزرتشت را در همین حدود می دانند بنابراین نه تاریخ 8000 – 6000 سال پیش از میلاد مسیح درست است (زیرا با این حساب زمان زرتشت به عهد حجر میرسد ) و نه 600 سال پیش از میلاد ، چون این زمان هم ، زمان زندگی ویشتاسب جد داریوش هخامنشی است و محققانی که بر این باورند اشتباها این ویشتاسب را با ویشتاسب کیانی که هم عصر اشوزرتشت بوده است یکی دانسته اند .


محل زایش :
باور زرتشتیان بر این است که اشوزرتشت در آذربایجان باختر ایران زاده شده و از آنجا به بلخ ( خاور ) پایتخت شاه گشتاسب مهاجرت کرده است ولی گروهی از دانشمندان به دلیل زیر اشوزرتشت را از خراسان ( خاور ایران ) میدانند .
با توجه به این که لهجه باختر و خاور ایران باهم اختلاف داشته اند و با اعتقاد به این اصل که هر پیامبر برای ترویج آیین خود در اجتماع باید به زبان ، لهجه و آداب و رسوم مردم آن اجتماع آشنایی کامل داشته باشد پذیرش این امر بسیار مشکل است که زرتشت پس از چهل سال زندگانی در باختر بتواند به یکباره به زبان مردم خاور زمین سخن گوید و آنها را با خود همراه سازد .
از نظر جغرافیایی نیز در گات ها و در همه اوستاهیچ از غرب و از کشورهای هم جوار آرین های غربی نام برده نشده و این خود بهترین دلیل بر بستگی زرتشت به شرق ایران است .
گروهی نیز با مقایسه ی تمدن آن روز ایران در خاور و باختر بر این عقیده اند که در خاور امکانات بیشتری برای پرورش اندیشه زرتشت وجود داشته و بعید است که زرتشت با این اندیشه تابناک از باختر ایران و در میان مردمی که از نظر فرهنگ و تمدن از ساکنان خاور زمین فرسنگ ها دور بوده اند پرورش یافته باشد .
اینها همه نظریات گروهی از دانشمندان در مورد زمان و مکان زایش اشوزرتشت بودند که بیشتر با اندیشه و دور از تعصب هستند ولی هنوز در جهان بسیارند پژوهشگرانی که به این زمان و مکان می اندیشند و برای تعیین دقیق آنها کوشش میکنند .
اما امروزه دانستن و یا ندانستن دقیق زمان و یا مکان زایش اشوزرتشت اهمیت چندانی ندارد بلکه آنچه با ارزش است اندیشه و پیام اوست .


درباره زرتشت
سخنانی از فرزانگان و اندیشمندان بزرگ تاریخ درباره اهمیت سروده های اشوزرتشت و دستاوردهای ایرانیان :
زرتشت بزرگترین پیامبر پیشکسوت بود که راه آزادی انتخاب در امور اخلاقی را به روی آدمی گشود .
« تاگور »
جنبه اخلاقی آیین زرتشت عالی تر و شگفت انگیزتر از جنبه الهی آن است .
 « ویل دورانت »
اگر از آنچه تمدن بین النهرین نامیده میشود کارهایی که ایرانیان کرده اند را برداریم بهترین قسمت آن از بین می رود .
 « پروفسور ادوارد براون »
زرتشت نخستین کسی بود که در پیکار نیکی و بدی ، اخلاق را در عبارات حکمت عقلی بیان کرد که قدرت و اصل و غرض آن همه در خود آن است . این است کار نمایان زرتشت .
« فردریک ویلهلم نیچه »
راستی ، پایه فرهنگ اهورایی و ریشه ی اخلاق فاضله است .
 « هگل »
انسان مطابق با تعلیمات زرتشت ، سرباز پیاده ی شطرنج نیست که در جنگ جهانگیر دائمی، بدون اراده ی خود در حرکت باشد بلکه آزادی اراده دارد .
« ویل دورانت »
بر طبق تعلیمات زرتشت ، خداوند با راستی یکسان است .
« فیثاغورت »
زرتشت و دوران او ، از مهمترین دوران های رشد و تکامل آدمی به شمار می رود و مزدیسنا دینی است که از پیروانش تقاضا می کند از کشتن بی جهت حتی حیوانات خود داری کنند و این دستور هم موقعی داده شده که اجداد فرانسوی ها و انگلیسی ها عادت داشتند قربانی ها انسانی تقدیم خدایان خونخوار خود بنمایند .
« پروفسور اشپیگل »
دین مزدیسنا پاکترین و متعالی ترین دینی است که تا کنون در دنیا به وجود آمده است .
« گیگر»
با این که زرتشت در بین کسانی که به اجرای مراسم مربوط به جادو جنبل معتقد بودند محاط شده بود اما در آن ایام تاریک و تهی از عقل و خرد ، اظهار داشت که حقیقت دین در اهمیتی است که دین از نظر اخلاق دارد و نه در اجرای مراسم ظاهری که دارای ارزش موهوم خیالی است .
« رابیندرانات تاگور »
قوانین اخلاقی ای که زرتشت تعلیم داده یکی از عالی ترین و ساده ترین مقررات اخلاقی جهان است .
 « موریس مترلینگ »
زرتشت نخستین پیکره ساز عظمت انسانی ، بعد تازه ای به آدمی بخشید . بعدی به استواری ستون فقرات و به دوری قطب که با آن انحراف های طبیعت را برای انسان ریشه کن کرد و آن را در خدمت تاریخ نهاد . به یمن این جهد ملکوتی است که انسان توانست پیامبرانه در آینده و سرنوشت خود دخیل باشد .
« روژه گارودی »
در میان زرتشتیان تعدد زوجات مرسوم نیست . آنها یک زن بیشتر نمی گیرند . بی وفایی نسبت به پیمان زناشویی هم تقریبا دیده نمی شود و فحشا در بین زنان پارسی وجود ندارد .
« پروفسور جکسن »
مزدیسنا مقام زن رابا مرد برابر میداند . یک علت پیشرفت ایرانیان باستان به خاطر رعایت همین اصل بوده است .
 « جان ملکم »
زرتشت سرود یگانگی میخواند و مرا که خود شاعرو سرود سازم به سوی نغمه ی آسمانی خود جلب میکند .
 « رابیندرانات تاگور»

زاد روز اشو زرتشت پیام آور پاکی و راستی فرخنده باد

۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

نوروز یادگار کهن

داریوش هخامنشی در کتیبه بیستون چنین نوشته است : (اهورامزدا را سپاس می گویم که جهان را آفرید ، مردمان را آفرید ، شادی را آفرید و شادی را برای مردمان آفرید .)
بنابراین شادی یکی از پدیده های خداوند بوده که تجلی خود را در جشن ها و سرور های مختلف نمودار کرده است .
از جشن های بزرگ و با اهمیت ایرانیان یکی جشن نوروز جمشیدی است که از نهاده ها و یادگارهای شاهنشاه بزرگ ، جمشید است. نوروز از بزرگترین جشن های ملی ایران است که از روزگاران دور برای ما به یادگار مانده است ، روایات زرتشتی ، شاهنامه و بیشتر نویسندگان بنیاد آن را به جمشید جم ، پادشاه پیشدادی نسبت می دهند . عمر خیام در نوروز نامه خود چنین آورده است : سبب نام نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب در هر 365 شبانه روز و ربعی ، به اول دقیقه حمل یا ( اعتدال بهاری ) باز آید ، و چون جمشید از آن آگاهی یافت آن را نوروز نام نهاد . پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان به او اقتدا کردند و آن روز را جشن گرفتند. و به جهانیان خبر دادند تا همگان آن را بدانند و آن تاریخ نگه دارند . با پی بردن ایرانیان به حرکت زمین به دور خورشید و ایجاد اولین گاه شماری ، سال به 365 روز و دو فصل تابستان و زمستان تقسیم شد که هر سال دوازده ماه داشت و برای هر ماه نامی از فرشتگان اهورامزدا ( فرودین ، اردیبهشت و ... ) تعیین شد .
نوروز بزرگترین جشن ایرانیان ، از نخستین روز بهار همراه با سرسبزی طبیعت و شادی آغاز میگردد . خانواده های زرتشتی سه سینی از سبزه به نماد اندیشه نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک بر خوان می نهند تا موجب فراوانی در سال نو شود رنگ سبز آن رنگ ملی ایرانیان و نماد امرداد امشاسپند ( بی مرگی و جاودانگی ) می باشد . سمنو (مایه خمیر) که نماد خوبی برای زایش و باروری گیاهان توسط فروهرهاست . سنجد بو و شکوفه آن سرچشمه دلدادگی است . سماق چاشنی زندگی . سیر و سرکه برای گندزدایی و پاکیزگی می باشد .آب نماد خورداد امشاسپند . سیب سرخ(میوه جات) نماد سپندارمذ امشاسپند . سکه نمادی از شهریور امشاسپند می باشد . کتاب اوستا ، نماد اهورا مزدا ، آفرینگان ( یا شمعدان )نماد اردیبهشت امشاسپند ، شیر و تخم مرغ ، نماد وهمن امشاسپند ، آینه ، نان ، پنیر ،سبزی ، نقل ، شیرینی و آجیل و جز آن بر خوان می نهند که همگی نمادی از داده های اهورایی می باشد . باید بدانیم بر خوان نوروزی ( سفره هفت سین ) نباید پافشاری در گذاشتن حروف سین و حروف دیگر داشته باشیم بلکه باید بهترین داده های اهورایی بر خوان آماده باشد .
از ویژگی های جشن نوروز قرار گرفتن آن در ابتدای بهار و در آغاز ماه فروردین است ،نوروز نمادی است از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی و مرگی است که به رستاخیزو زندگی منتهی میشود . به همین مناسبت جشن وابسته به فروهر ها نیز بوده است . فروهر گونه ای از روان است که پیش از آفرینش مادی مردمان در آن جهان به وجود می آید و پس از مرگ مردمان به دنیای دیگر می شتابد و از کیفر های ویژه که روان می بیند به دور است . ماه فروردین منسوب به فروهرهای درگذشتگان می باشد بر پایه این باور فروهرها از ده روز پیش از نوروز برای دیدار بستگان خود به زمین می آیند و پس از سرکشی و اقامت دوباره به جایگاه خود بازمیگردند .به همین دلیل است که زرتشتیان از اوایل ماه اسفند ، خانه تکانی و پاک سازی پیرامون زندگی خود را آغاز میکنند ، وسایل تازه به خانه می آورند ، پوشاک نو می پوشند و برای جشن و شادی آماده می شوند تا فروهر ها به هنگام فرود آمدن ، بازماندگان را هماهنگ با طبیعت ، شاد و خرم ، پاک و تازه ببیند و با خشنودی و آرزوی برکت و بهروزی برای آنان ، خود به سرای خویش بازگردند .در شب پیش از نوروز ، زمانی که تاریکی آخرین شب سال در برابر سپیده دم نخستین روز بهار ، رنگ می بازد ، با افروختن آتش بر بالای بلندی و یا بام خانه ها ،بازگشت فروهرها از زمین را بدرقه می کنند . و با نیایش خود ، خشنودی روان و فروهر درگذشتگان را فراهم می سازند و باز آمدنشان را در آغاز سال بعد ، آرزو می دارند .
بنابر اسطوره باستانی در طول سال دوازده تن از یاران اهریمن در کار جویدن و بریدن و برانداختن دوازده ستونی هستند که جهان را نگاه میدارند . در روزهای پیش از نوروز ، وقتی که ستون ها در شرف افتادن هستند ، یاران اهریمن به شادی اینکه نابودی جهان پایان یافته است ، برای رقص و پایکوبی به زمین می آیند و چون باز میگردند ، می بینند که همه ستون ها بازسازی شده اند . نمادی دیگر از ستیز میان یاران اهورامزدا و یاران اهریمن و سرانجام پیروزی نیکی بر بدی در آغاز سال نو و در نوروز . ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه چنین آورده است که : جمشید پادشاه افسانه ای پس از پیروزی بر دیوان فرمود برای او گردونه ای ساختند ، در روز اورمزد از ماه فروردین (نوروز ) بر آن نشست و دیوان او را در هوا به یک روز از دماوند به بابل بردند و مردمان به سبب چیز شگفتی که دیدند این روز را جشن گرفتند .
6 فروردین زادروز اشوزرتشت
در چنین روزی در زمان فروانروایی لهراسب ، اشوزرتشت در خانه پدرش کنار رود در جی که به دریای چی چست (ارومیه) می ریخت با چهره نورانی از مادرش دغدو زاده شد و چون نام خاندان پدرش اسپنتمان بود او را زرتشت اسپنتمان نام نهادند .
13 فروردین
سیزدهمین روز از هرماه تیر یا تشتر نام دارد . در باور ایرانیان پیش از اشوزرتشت تیر (تشتر) ایزد باران است ، و ایرانیان باستان از بامداد روز تیر از ماه فروردین سفره نوروزی خود را برمی چیدند و سبزه ها را با خود برمی داشتند و به دشت و صحرا می بردند و به آب روان می سپردند و با نیایش به درگاه اهورامزدا آرزوی بارش باران و سالی پر از فراوانی و شادی می نمودند . سیزدهمین روز از هرماه تیر نام دارد و در سیزدهمین روز از ماه تیر آرش قهرمان ایرانی در حالی صلح را در ایران برقرار می سازد که جان خود را از دست می دهد . شاید ناخجستگی روز سیزده در نزد ایرانیان باستان در آن باشد .
امروزه نیز در میان ایرانیان خصوصا زرتشتیان ، مراسم نوروز با همان شکوه و جلال گذشته برگزار میشود و زرتشتیان از اول تا بیست و یکم فروردین ماه ، به مراسم جشن نوروزی می پردازند و این روش میراثی است که از نیاکانشان به آنها رسیده و نشانه ای از آداب و رسوم دیرین آنهاست . زیرا پس از تسلط تازیان و سایر بیگانگان ، اغلب رسوم و عادات ملی از بین رفته است و عید نوروز هم مثل سایر جشن های ایرانی که فراموش شده اند ، در دستور کار خلفای عرب قرار داشته است . اما نیاکان ما برای حفظ این سنت و آیین ملی ، از پول پرستی خلفای بنی امیه استفاده کردند و با دادن هدایای گرانبها به خلیفه وقت ، اجازه ندادند که متعصبین اموی مانع اجرای این مراسم ملی شوند .
این حرکت گوشه ای از فداکاری های نیاکان سخت کوشمان بود که در سخت ترین شرایط و با وجود تمام محدودیت ها و تهاجمات فرهنگی که جانب حاکمان بیگانه به فرهنگ ایرانی اعمال میشد ، این سنت های ارزشمند را حفظ نموده و به رسم امانت به ما سپرده اند
به امید آنکه ما شایستگی حفظ این ارزشها را داشته باشیم .


با آرزوی سالی نیک و پربار برای تمام یاران آریایی ام ، تمام کسانی که در سال گذشته با تمام سختی و مشکلات همراهم بودند و لحظه ای من را تنها نگذاشتند و با نظرات و پیشنهاداتشان در پربار شدن این کلبه کوچک آریایی کوشیدند .
دوستان خوبم سپاسگذارم